جوان ، تازه ، نوين ، نوباوه ، نورسته ، برنا.
افسر جوان افراطي.
جوانترين.
جوانتر، بچه تر.
جوان وار، نسبتا جوان.
جوانه (درگياهان)، جوانك ، مبتدي.
نو باوه ، جوانك ، پسر بچه ، (گ.ش.) برگچه.
جوانان
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains