Yea |
اري ، بله ، در حقيقت ، بلكه ، راي مثبت. |
Yean |
بچه اوردن (بزو گوسفند)، بره زاييدن. |
Yean round |
در تمام سال ، كار كننده در تمام سال. |
Yeanling |
نوزاده بره ، بزغاله. |
Year |
سال ، سنه ، سال نجومي. |
Yearbook |
سالنامه ، گزارشات سالا نه. |
Yearling |
ادم يكساله ، گياه يك ساله. |
Yearlong |
يكسال تمام ، يكساله. |
Yearly |
ساليانه ، همه سال ، سال بسال. |
Yearn |
ارزو كردن ، اشتياق داشتن ، مشتاق بودن. |
Yeast |
مخمر، (مج.) خميرمايه ، خميرترش ، تخميرشدن. |
Yeasty |
مخمر مانند، داراي ماده تخميري ، خميردار، خمير مايه دار. |
yearning |
حسرت |
yeast infection |
عفونت قارچي |