Farsi Dictionary

Ye

شكل قديمي كلمه The، شماها.

Yea

اري ، بله ، در حقيقت ، بلكه ، راي مثبت.

Yean

بچه اوردن (بزو گوسفند)، بره زاييدن.

Yean round

در تمام سال ، كار كننده در تمام سال.

Yeanling

نوزاده بره ، بزغاله.

Year

سال ، سنه ، سال نجومي.

Yearbook

سالنامه ، گزارشات سالا نه.

Yearling

ادم يكساله ، گياه يك ساله.

Yearlong

يكسال تمام ، يكساله.

Yearly

ساليانه ، همه سال ، سال بسال.

Yearn

ارزو كردن ، اشتياق داشتن ، مشتاق بودن.

Yeast

مخمر، (مج.) خميرمايه ، خميرترش ، تخميرشدن.

Yeasty

مخمر مانند، داراي ماده تخميري ، خميردار، خمير مايه دار.

Yegg

(yeggman) (ز.ع) جاني ولگرد، دزد صندوق شكن.

Yeggman

(yegg) (ز.ع.) جاني ولگرد، دزد صندوق شكن.

Yell

فرياد زدن ، نعره كشيدن ، صدا، نعره ، هلهله.

Yellow

زرد، اصفر، ترسو، زردي.

Yellow bile

سودا، صفرا، ماده ء زردي كه در قديم ميگفتند از كبد ترشح ميشود و موجب ايجادحالت سودايي ميگردد.

Yellow daisy

(گ.ش.) گل پنچ هزاري ، گل ژاپوني.

Yellow fever

(طب) تب زرد.

Yellow grease

پيه خوك.

Yellow green alga

(ج.ش) جلبك داراي رنگدانه زرد تا سبز.

Yellow jack

(طب) تب زرد، پرچم قرنطينه كشتي.

Yellow jacket

(ج.ش.) زنبور زرد اجتماعي(Vespidae).

Yellow ocher

گل اخري ، اخري زرد، رنگ اخري.

Yellowhammer

(ج.ش.) سهره اروپايي (citrinella Emberiza).

Yellowish

زردفام ، مايل بزردي.

Yellowlegs

(ج.ش.) يلوه بزرگ زرد رنگ.

Yelp

واغ واغ كردن ، لا ف زدن ، باليدن ، جيغ زدن ، واغ واغ.

Yelper

(ج.ش.) توله.

Yen

واحد پول ژاپن ، اصرار، تمايل ، رغبت شديد.

Yeoman

(yeomanly) خرده مالك ، كشاورز، مالك جزء.

Yeoman of the guard

گارد سلطنتي محافظ جان پادشاه انگليس.

Yeoman's service

خدمت صادقانه و از روي وفاداري و صميميت.

Yeomanly

(yeoman) خرده مالك ، كشاورز، مالك جزء.

Yeomanry

خرده مالكين ، سواره نظام ، سرباز داوطلب.

Yerk

سيخ زدن ، سك زدن ، برانگيزاندن ، شلا ق زدن كوبيدن ، قاپيدن وبردن ، محكم بستن ، فشار دادن ، هل دادن ، شكاف برداشتن ، لگد، مشت ، ضربت ، حركت سريع و شديد.

Yes

بله ، بلي ، اري ، بلي گفتن.

Yes man

ادم بله بله گو، نوكر.

Yester

مربوط به ديروز.

Yesterday

ديروز، روز پيش ، زمان گذشته.

Yesteryear

سال گذشته ، پارسال.

Yestreen

ديروز عصر، ديشب.

Yet

هنوز، تا ان زمان ، تا كنون ، تا انوقت ، تاحال ، باز هم ، بااينحال ، ولي ، درعين حال.

Yew

(گ.ش.) سرخدار.

yearning

حسرت

yeast infection

عفونت قارچي

yelled

فرياد زد - داد زد

yellowed

زرد شده

Keyword

Criteria