Farsi Dictionary

Yaw

انحراف كشتي از مسير خود، انحراف ، تجاوز از حدود، از مسير خود منحرف شدن.

Yawl

قايق چهار پارويي يا شش پارويي حمل شده در كشتي.

Yawn

دهن دره كردن ، خميازه كشيدن ، با حال خميازه سخن گفتن ، دهن دره.

Yawp

(yaup) خميازه كشيدن ، زوزه ، جيغ زدن ، وراجي كردن.

Yaws

(طب) بيماري مسري و عفوني حاصله در اثراسپيروكتي بنام (pertenue Treponema).

yawned

خميازه اي کشيد

yawning

خميازه کشيدن

Keyword

Criteria