Woman |
زن ، زنانگي ، كلفت ، رفيقه (نامشروع)، زن صفت ، ماده ، مونث ، جنس زن. |
Woman suffrage |
حق راي نسوان. |
Woman's rights |
حقوق نسوان ، حقوق اجتماعي و سياسي نسوان. |
Womanhood |
زني ، زنيت ، حس زنانگي ، عالم نسوان. |
Womanish |
زن صفت ، زنانه ، مربوط به زن يا زنان. |
Womanize |
زن صفت كردن ، بازنان اميختن. |
Womanizer |
مشتاق زن ، مرد زن پرست. |
Womankind |
جنس زن ، گروه زنان ، نژاد زن ، زنان. |
Womanlike |
زن مانند، زن صفت ، مثل زن ، زنانه ، شبيه زن. |
Womanliness |
زنانگي ، صفات زنانه. |
Womanly |
زنانه ، در خور زنان ، مثل زن. |