Farsi Dictionary

Witness

گواهي ، شهادت ، گواه ، شاهد، مدرك ، شهادت دادن ، ديدن ، گواه بودن بر.

Witness box

(دادگاه)، جايگاه شهود، گواه جاي.

Witness stand

(دادگاه) محلي كه شاهد در انجا ايستاده و شهادت ميدهد.

witnessed

شاهد

witnesses

شاهدان

Keyword

Criteria