Farsi Dictionary

Withhold

دريغ داشتن ، مضايقه داشتن ، خودداري كردن ، منع كردن ، نگاهداشتن.

Withholder

دريغ كننده.

Withholding tax

مالياتي كه هر ماه بابت ماليات ساليانه از حقوق كسي كسر ميشود.

withholding

موضوعي

Keyword

Criteria