Farsi Dictionary

With

با، بوسيله ، مخالف ، بعوض ، در ازاء ، برخلا ف ، بطرف ، درجهت.

Withal

با اين ، با ان ، ضمنا، بعلا وه.

Withdraw

(withdrawal) پس گرفتن ، باز گرفتن ، صرفنظر كردن ، بازگيري.

Withdrawal

(withdraw) پس گرفتن ، باز گرفتن ، صرفنظر كردن ، بازگيري.

Withe rod

(گ.ش.) بداغ امريكايي.

Wither

پژوليدن ، پژمرده كردن يا شدن ، پلا سيده شدن.

Withered

پژوليده ، پلا سيده ، پژمرده ، خشكيده ، چروك خورده (از خشكي).

Withering

خراب كننده ، مخرب ، افسرده ، پژمرده.

Withers

(نظ.) جلوه گاه (در اسب)، قسمت واقع بين استخوانهاي كتف (در گردن حيوانات).

Withhold

دريغ داشتن ، مضايقه داشتن ، خودداري كردن ، منع كردن ، نگاهداشتن.

Withholder

دريغ كننده.

Withholding tax

مالياتي كه هر ماه بابت ماليات ساليانه از حقوق كسي كسر ميشود.

Within

در داخل ، توي ، در توي ، در حدود، مطابق ، باندازه ، در ظرف ، در مدت ، در حصار.

Withindoors

در داخل ، در منزل ، اشخاص داخل منزل ، افراد داخل.

Without

برون ، بيرون ، بيرون از، از بيرون ، بطرف خارج ، انطرف ، فاقد، بدون.

Withoutdoors

بيرون از جاي سرپوشيده.

Withstand

تاب اوردن ، مقاومت كردن با، ايستادگي كردن در برابر، تحمل كردن ، مخالفت كردن ، استقامت ورزيدن.

Withy

(گ.ش.) تركه بيد، بيد، درخت بيد.

with the sickness

با بيماري

withdraw back

برداشت

withdrawing

خروج - نقد کردن پول - برداشت از حساب

withdrawn

برداشت از حساب - خارج شده

withdraws

خارج

withdraws

برداشت

withheld

مانع شدن - دريغ کردن - خودداري

withholding

موضوعي

withstanding

تحمل کردن - مقاومت کردن

withstood

در برابر

Keyword

Criteria