Farsi Dictionary

Wise

خردمند، دانا، عاقل ، عاقلا نه ، معقول ، فرزانه.

Wise

كلمه پسونديست بمعني' راه و روش و طريقه و جنبه' و' عاقل.'

Wise acre

كسيكه ادعاي عقل ميكند ولي نادان است.

Wise guy

مردرند، ادمي كه خود را دانا پندارد، نادان دانانما.

Wisecrack

حرف كنايه دار يا شوخي اميز، حرف كنايه دار زدن.

Wisecracker

لطيفه گو، كسيكه حرف كنايه دار يا شوخي اميز ميزند.

Wisenheimer

(weisenheimer) كسيكه معلومات سطحي در همه چيز دارد.

Wisent

(ج.ش.) گاو ميش كوهان دار اروپايي.

wisely

عاقلانه

Keyword

Criteria