Farsi Dictionary

Wine

شراب ، باده ، مي ، شراب نوشيدن.

Wine cellar

انبار شراب ، شراب دخمه.

Wine cooler

هرنوع وسيله يا مخزن سرد كننده شراب.

Wine palm

(گ.ش.) هرنوع نخلي كه از ميوه ان براي شراب كشي استفاده ميشود.

Wine taster

كسيكه شراب را بوسيله چشيدن ازمايش ميكند، جام شراب مخصوص نمونه گيري.

Wineglass

جام شراب ، ليوان شراب ، پيمانه شراب.

Winegrower

كشتگر انگور، كسيكه انگورميكارد، تاكستان دار، شراب ساز.

Winepress

خمره شراب سازي ، ماشيني كه اب انگور راميگيرد، چرخشت.

Winery

كارخانه شراب سازي ، موسسه شراب كشي.

Wineshop

مغازه شراب فروشي ، باده فروشي.

Wineskin

مشك شراب.

Winey

(winy) شرابي ، شراب مانند، داراي خصوصيات شراب ، داراي مزه شراب.

wineries

شراب سازي

Keyword

Criteria