سوت ، صفير، سوت زدن.
(در مورد نامزدهاي انتخاباتي و رجال معروف) در نقاط مختلف از مردم ديدار كوتاهي نمودن.
سوت زن ، فلوت زن ، سوت ، (ج.ش.) سار طوقي.
سوت زدن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains