نجوا، بيخ گوشي ، نجواكردن ، پچ پچ كردن.
نجوا كن ، نجوايي ، پچ پچ كننده.
انتشار مرتب شايعات عليه رجال و كانديداها.
نجوايي ، غيبت كننده ، اهسته صحبت كننده.
زمزمه آرام
زمزمه
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains