Farsi Dictionary

Wheat

(گ.ش.) گندم.

Wheat bread

نان گندم ، نان سفيد.

Wheat eel

(wheatworm) (ج.ش.) كرم كوچك انگل گندم و علوفه.

Wheat germ

گياهك گندم كه هنگام اسياب كردن جدا ميشود.

Wheat rust

(گ.ش.) زنگ گندم.

Wheatear

سنبله گندم ، (ج.ش.) چكچكي.

Wheaten

گندمي ، وابسته به گندم ، برنگ گندم ، گندمگون.

Wheatworm

(eel wheat) (ج.ش.) كرم كوچك انگل گندم و علوفه.

Wheat grass

علف گندم

Keyword

Criteria