هفته ، هفت روز.
روز هفته.
(bweekends) اخر هفته ، تعطيل اخر هفته ، تعطيل اخر هفته را گذراندن.
كسيكه به تعطيل اخر هفته ميرود، چمدان كوچك سفري.
(bweekend)اخر هفته ، تعطيل اخر هفته ، تعطيل اخر هفته را گذراندن.
هفتگي ، هفته اي يكبار، هفته به هفته.
هفته
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains