علف هرزه ، دراز و لا غر، پوشاك ، وجين كردن ، كندن علف هرزه.
متصدي چيدن علف هرزه.
(herbicide) علف كش ، داروي دافع علف هرز.
بدون علف هرزه.
پر از علف هرزه ، هرز، خودرو، دراز و باريك.
وجين
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains