موج ، خيزاب ، فر موي سر، دست تكان دادن ، موجي بودن ، موج زدن.
دسته امواج راديو.
جبهه امواج راديويي.
طول موج.
ارام ، ساكن ، بي موج.
موجي ، شبيه موج.
متزلزل شدن ، فتور پيدا كردن ، دو دل بودن ، ترديد پيدا كردن ، تبصره قانون ، نوسان كردن.
متزلزل كننده.
با تزلزل ، با ترديد.
متزلزل ، مردد، دو دل.
دست تکان داد
شکل موج
مردد - متزلزل
امواج
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains