Farsi Dictionary

Wake

بيداري ، شب زنده داري ، شب نشيني ، احياء ، شب زنده داري كردن ، از خواب بيدار كردن ، رد پا، دنباله كشتي.

Wake robin

(گ.ش.) گل شيپوري.

Wakeful

بيدار، شب زنده دار، هشيار، گوش بزنگ.

Waken

بيدار كردن ، بيدار شدن ، بيداري كشيدن.

Waker

بيدار كننده.

Wake up

بيدار شدن

wake up 

بيدار شدن از خواب

wake-up call

بيدار باش

Keyword

Criteria