Farsi Dictionary

Vow

نذر، پيمان ، عهد، قول ، شرط، عهد كردن.

Vowel

واكه ، صوتي ، صدادار، مصوته ، واكه دار كردن.

Vowelize

واكه گذاشتن ، حروف صدادار بكار بردن.

vowed

عهد

vowels

حروف بي صدا

vowing

تعهد

vows

قول

Keyword

Criteria