Farsi Dictionary

Visualize

در پيش چشم نمودار كردن ، متصور ساختن.

Visualize

تجسم كردن ، تصور كردن.

Visualize

تجسم كردن ، تصور كردن.

Visualizer

متفكر، مجسم كننده.

Keyword

Criteria