Farsi Dictionary

Victim

قرباني ، طعمه ، دستخوش ، شكار، هدف ، تلفات.

Victimization

الت ملعبه سازي.

Victimize

طعمه كردن ، دستخوش فريب يا تعدي قرار دادن ، قرباني كردن.

Keyword

Criteria