Farsi Dictionary

Vex

ازردن ، رنجاندن ، رنجه دادن ، خشمگين كردن.

Vexation

ازردگي ، رنجش ، ازار، تغيير، حالت تحريك.

Vexatious

دل ازار، رنجش اميز، اشفته ، مضطرب.

Vexillate

پرچمدار، درفشي.

Vexillum

درفش ، پرچم نصب شده در ميدان ، پرچم ، بيرق ، نشان.

Keyword

Criteria