Farsi Dictionary

Venture

جرات ، جسارت ، مخاطره ، معامله قماري ، اقدام بكار مخاطره اميز، مبادرت ، ريسك ، اقدام يا مبادرت كردن به

Venturer

ماجراجو، متهور، بي باك.

Venturesome

مخاطره اميز، با تهور، خطرناك ، پرمخاطره.

venture

سرمايه گذاري

Keyword

Criteria