Vend |
فروختن ، داد و ستد كردن ، طوافي كردن. |
Vendable |
(vendible) قابل فروش ، جنس قابل فروش ، پولكي ، فاسد. |
Vendee |
خريدار، مشتري. |
Vender |
(vendor=) فروشنده ، بايع ، طواف ، دستفروش. |
Vendetta |
دشمني خوني خانوادگي ، انتقام گيري. |
Vendibility |
قابليت فروش. |
Vendible |
(vendable) قابل فروش ، جنس قابل فروش ، پولكي ، فاسد. |
Vending machine |
ماشين خود كاري كه با انداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج ميشود. |
Vendition |
فروش ، اعلا ن فروش. |
Vendor |
دستفروش ، فروشنده. |
vending machine |
ماشيني که با سکه کار ميکند و جهت خريد نوشيدني يا اسنک استفاده ميشود |
vendors |
فروشندگان |