Farsi Dictionary

Vend

فروختن ، داد و ستد كردن ، طوافي كردن.

Vendable

(vendible) قابل فروش ، جنس قابل فروش ، پولكي ، فاسد.

Vendee

خريدار، مشتري.

Vender

(vendor=) فروشنده ، بايع ، طواف ، دستفروش.

Vendetta

دشمني خوني خانوادگي ، انتقام گيري.

Vendibility

قابليت فروش.

Vendible

(vendable) قابل فروش ، جنس قابل فروش ، پولكي ، فاسد.

Vending machine

ماشين خود كاري كه با انداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج ميشود.

Vendition

فروش ، اعلا ن فروش.

Vendor

دستفروش ، فروشنده.

vending machine

ماشيني که با سکه کار ميکند و جهت خريد نوشيدني يا اسنک استفاده ميشود

vendors

فروشندگان

Keyword

Criteria