Vena |
(تش.) رگ ، اوند، وريد. |
Venal |
پولي ، پول بگير، پست ، فروتن ، رشوه خوار. |
Venality |
زرپرستي ، رشوه گيري ، صفت ادم پولكي ، پول بگيري. |
Venatic |
(venatical) وابسته بشكار، شكاري. |
Venatical |
(venatic) وابسته بشكار، شكاري. |
Venation |
رگه بندي ، ترتيب قرار گرفتن دستگاه عروقي. |