Farsi Dictionary

Vat

خم ، خمره ، در خمره نهادن.

Vatic

(vatical) نبوتي ، پيغمبري ، رسالتي ، از روي پيشگويي.

Vatical

(vatic) نبوتي ، پيغمبري ، رسالتي ، از روي پيشگويي.

Vatican

واتيكان ، مقر رسمي پاپ در روم ، دربار پاپ.

Vaticinate

پيشگويي كردن ، نبوت كردن ، رسالت كردن.

Keyword

Criteria