Farsi Dictionary

Us

مارا، بما، خودمان ، نسبت بما.

Usability

قابليت استفاده ، بكارخوري.

Usable

(useable) قابل استفاده ، مصرف كردني ، بكار بردني.

Usage

عادت ، رسم ، معمول ، عرف ، استعمال ، كاربرد.

Usage

استفاده ، كاربرد.

Usage

استفاده ، كاربرد.

Usance

مهلت ، مدت ، سررسيد، عرف ، ربح پول ، سود سرمايه.

Usascii code

رمز اسكي امريكايي.

Usascii code

رمز اسكي امريكايي.

Use

(.vi &.vt)استعمال كردن ، بكاربردن ، مصرف كردن ، بكارانداختن (.n)كاربرد، استعمال ، مصرف ، فايده ، سودمندي ، استفاده ، تمرين ، تكرار، ممارست.

Use

استفاده ، كاربرد، استفاده كردن ، بكار بردن.

Use

استفاده ، كاربرد، استفاده كردن ، بكار بردن.

Use by name

استفاده بانام.

Use by name

استفاده بانام.

Use by value

استفاده با ارزش.

Use by value

استفاده با ارزش.

Use up

مصرف كردن ، تحليل بردن ، مورد استفاده قرارگرفتن ، از نفس افتادن.

Useable

(usable) قابل استفاده ، مصرف كردني ، بكار بردني.

Useful

سودمند، مفيد، بافايده.

Useless

بي فايده ، عاري از فايده ، باطله ، بلا استفاده.

User

بكار برنده ، استعمال كننده ، استفاده كننده.

User

كاربر، استفاده كننده.

User

كاربر، استفاده كننده.

User defined

تعريف شده توسط كاربر.

User defined

تعريف شده توسط كاربر.

User program

برنامه كاربر.

User program

برنامه كاربر.

User supplied

تامين شده توسط كاربر.

User supplied

تامين شده توسط كاربر.

User terminal

پايانه كاربر.

User terminal

پايانه كاربر.

Usher

راهنما، راهنمايا كنترل سينما و غيره ، راهنمايي كردن ، يساولي كردن ، طليعه چيزي بودن.

Usual

هميشگي ، معمول ، عادي ، مرسوم ، متداول.

Usually

معمولا.

Usufruct

(حق. - روم و مدني) حق استفاده از عين و نماءات ، حق عمري و رقبي ، از عين و نماءات مالي استفاده كردن ، حق عمري و رقبي داشتن.

Usurer

ربا خوار، سود خوار - تنزيل خوار، صراف.

Usurious

ربا خوار، تنزيل خوار، مبني بررباخواري.

Usurp

غصب كردن ، بزور گرفتن ، ربودن.

Usurpation

غصب.

Usurper

غاصب.

Usury

رباخواري ، تنزيل خواري ، حرام خواري.

used

استفاده - دست دوم - کهنه

used to

آشنا - عادت به

usefully

مفيد

usefulness

مفيد

using

با استفاده از

USSR

اتحاد جماهير شوروي

Keyword

Criteria