Farsi Dictionary

Unset

ثابت نشده ، جايگزين نشده ، جاانداخته نشده (درمورداستخوان شكسته).

Unset

باز نشاندن ، پياده كردن.

Unset

باز نشاندن ، پياده كردن.

Unsettle

برهم زدن ، ناراحت كردن ، مغشوش كردن.

unsettled

بي سامان - درهم - مستقر نشده

Keyword

Criteria