Farsi Dictionary

Tumid

(tumescent) بادكرده ، اماس كرده ، اماسيده ، ورم كرده ، متورم ، ورقلنبيده ، پراب وتاب ، مطنطن.

Tumidity

ورم ، اماس ، غرور، بادكردگي.

Keyword

Criteria