انتقال ، عبور، ارسال ، سرايت ، اسبابي كه بوسيله ان نيروي موتور اتومبيل بچرخهامنتقل ميشود، فرا فرستي ، فرا فرستادن ، سخن پراكني.
مخابره ، مخابرات ، ارسال.
خطاي مخابره.
خط مخابره اي.
نرخ مخابره ، سرعت مخابره.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains