Farsi Dictionary

Torch

مشعل ، چراغ قوه ، مشعل دار كردن.

Torch singer

خواننده شعر احساساتي وعاشقانه.

Torch song

شعر احساساتي وعشقي.

Torchbearer

مشعل دار.

Torchlight

نور مشعل ، هواي گرگ وميش ، وابسته به نور مشعل.

Torchwood

(گ.ش.) درخت صمغ بلساني.

Keyword

Criteria