Farsi Dictionary

Test

ازمون ، ازمايش ، امتحان كردن ، محك ، معيار، امتحان كردن ، محك زدن ، ازمودن كردن.

Test

ازمون ، ازمودن.

Test case

قضيه در ازمايش ، شخص يا چيز مورد ازمايش.

Test data

داده هاي ازماينده.

Test match

مسابقه ازمايشي ، مسابقات قهرماني كريكت انگليس واستراليا.

Test paper

كاغذ مخصوص ازمايش ، ورقه امتحان ، ازمون برگ.

Test pilot

خلبان ازمايش كننده هواپيما.

Test problem

مسلله ازمابنده.

Test program

برنامه ازماينده.

Test routine

روال ازماينده.

Test tube

(ش.) لوله ازمايش.

Testa

پوسته ، (گ.ش.) تستا، كوزل ، قشر خارجي دانه.

Testable

ازمون پذير، امتحان پذير، ازمايشي ، شهادت پذير.

Testacean

صدف دار، صدفي ، نرم تن صدف دار.

Testaceous

صدفي ، صدف دار، داراي رنگ اجر زرد.

Testacy

داراي وصيت نامه بودن ، نگارش وصيت نامه ، تهيه وتدوين وصيت نامه.

Testament

وصيت نامه ، پيمان ، تدوين وصيت نامه ، عهد.

Testamentary

وصيتي ، وابسته به وصيت نامه ، وصيت شده.

Testate

(شخص) وصيت كرده ، داراي وصيت ، شاهد، وصيت كردن ، شهادت دادن.

Testator

موصي ، وصيت كننده ، شاهد، ميراث گذار.

Tester

ازمايش كننده ، ممتحن ، ازمونگر.

Tester

ازماينده.

Testicle

خايه ، بيضه ، خصيه ، تخم.

Testiculate

خايه اي ، خايه دار، بيضه مانند.

Testifier

شاهد، گواه ، تصديق كننده.

Testify

گواهي دادن ، شهادت دادن ، تصديق كردن.

Testimonial

گواهي نامه ، شهادت ، تصديق نامه ، سفارش وتوصيه ، رضايت نامه ، شاهد، پاداش ، جايزه.

Testimony

گواهي ، شهادت ، تصديق ، مدرك ، دليل ، اظهار.

Testiness

زودرنجي وكج خلقي.

Testing

ازمايش.

Testis

(تش.) بيضه ، خايه ، تخم ، گواهي ، شهادت.

Testudinate

مانند كاسه سنگ پشت ، گنبد مانند، لا ك پشت.

Testy

زود رنج ، كج خلق.

tested

مورد آزمايش قرار گرفته - تست شده

testicles

بيضه ها

Testicular

بيضه

testified

شهادت

testosterone

تستوسترون

Keyword

Criteria