Farsi Dictionary

Ted

ولو كردن ، برگردان كردن ، پخش كردن.

Tedder

ماشين مخصوص پخش وخشك كردن علف درو شده.

Teddybear

خرس عروسكي.

Tedious

ملا لت اور، خسته كننده ، كسل كننده ، كج خلق ، ناراضي.

Tedium

يكنواختي ، ملا لت ، خستگي ، دلتنگي ، بيزاري ، طاقت فرسايي

Tedradynamous

داراي شش پرچمي كه دو پرچمش بلندتر باشد.

Keyword

Criteria