Ted |
ولو كردن ، برگردان كردن ، پخش كردن. |
Tedder |
ماشين مخصوص پخش وخشك كردن علف درو شده. |
Teddybear |
خرس عروسكي. |
Tedious |
ملا لت اور، خسته كننده ، كسل كننده ، كج خلق ، ناراضي. |
Tedium |
يكنواختي ، ملا لت ، خستگي ، دلتنگي ، بيزاري ، طاقت فرسايي |
Tedradynamous |
داراي شش پرچمي كه دو پرچمش بلندتر باشد. |