سفت ، شق ، محكم كشيدن ، كشيده ، مات كردن ، درهم پيچيدن ، محكم بسته شده (مثل طناب دور يك بسته).
سفت شدن ، تنگ ومحكم كردن يا شدن.
امادگي ، كشيدگي وسفتي.
حشو و زواءدي.
تكرار، حشو و زاءد، حشوقبيح.
درستنما.
جسم هر تركيب ومتبادل با جسم ديگر.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains