Farsi Dictionary

Tamp

سوراخي را با شن وغيره پر كردن ، بوسيله ضربات متوالي بالا يا پايين راندن.

Tamper

مذاكرات پنهاني وزير جلي داشتن ، رشوه دادن ، مداخله وفضولي كردن ، ناخنك مردن.

Tamperer

فضول ، مداخله كننده.

Tampon

توپي يا كهنه مخصوص گرفتن سوراخي ، باكهنه گرفتن (سوراخ)، پنبه يا كهنه قاعدگي.

tampered

دستکاری

Keyword

Criteria