Farsi Dictionary

Tag

برچسب ، منگوله يا نوار، بند گردان سرود، تهليل ، مثال يا گفته مبتذل ، ضميمه كردن ، ضميمه شدن به ، اتيكت چسباندن به ، برچسب زدن ، بدنبال اوردن ، گرگم بهوابازي كردن.

Tag

برچسب ، برچسب زدن ، علا مت زدن.

Tag end

اخرين قسمت ، انتها.

Tag line

جمله نهايي نمايش وغيره ، نقطه حساس.

Tagalong

طفيلي ، انگل ، موي دماغ.

Tagboard

مقواي محكم بسته بندي وبرچسب زني وغيره.

Tagrag and bobtail

(rabble=) توده مردم پست ، اراذل واوباش.

tagged

برچسب گذاري شده

tagline

شعار

Tags

برچسب ها

Keyword

Criteria