زيست كردن ، ماندن ، گذران كردن.
اعاشه ، زيست ، گذران ، معاش ، خرجي ، وسيله معيشت ، امرار معاش ، دوام ، نگاهداري.
اعاشه كننده ، مدد معاش بگير.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains