Farsi Dictionary

Store

انباره ، انبار كردن ، ذخيره كردن.

Store

انبار، مخزن ، ذخيره ، اندوخته ، موجودي ، مغازه ، دكان ، فروشگاه ، اندوختن ، انبار كردن.

Store and forward

انبارش و ارسال.

Stored

انباشته ، ذخيره شده.

Stored program

بابرنامه انباشته.

Storehouse

(storeroom) انبار، مخزن ، انبار كالا.

Storekeeper

انبار دار، دكاندار.

Storeroom

(storehouse) انبار، مخزن ، انبار كالا.

Storewide

شامل تمام موجودي انبار يا تمام فروشگاه.

stores

فروشگاهها

storey

طبقه

Keyword

Criteria