Farsi Dictionary

Step

گام ، قدم ، صداي پا، پله ، ركاب ، پلكان ، رتبه ، درجه ، قدم برداشتن ، قدم زدن.

Step

گام ، مرحله ، پله.

Step by step

گام به گام.

Step by step

قدم بقدم ، تدريجي ، گام بگام.

Step by step switch

گزينه گام به گام.

Step by step system

سيستم گام به گام.

Step cline

شيب بيقاعده يامنقطع.

Step counter

گام شمار.

Step down

كم شونده ، كم كردن ولتاژ جريان بوسيله ترانسفورماتور.

Step function

تابع پله اي.

Step in

بازديد مختصر وكوتاهي كردن ، مداخله بيجا در كاري كردن.

Step out

از محلي خارج شدن ، قدم تند كردن.

Step rocket

موشك چند طبقه.

Step stool

چارپايه پله دار تاشو.

Step turn

(اسكي) چرخش بطرف پايين تپه.

Step up

برخاستن ، اضافه كردن ، عمل كردن.

Step wise

قدم بقدم ، تدريجي.

Stepbrother

نابرادري.

Stepchild

فرزند خوانده ، نافرزندي.

Stepdaughter

نادختري ، دختر خوانده.

Stepfather

شوهر مادر، پدراندر، ناپدري.

Stepladder

نردبان متحرك.

Steplike

پله وار.

Stepmother

زن پدر، نامادري ، مادر.

Stepparent

والدين غير صلبي.

Steppe

جلگه وسيع بي درخت.

Stepped

پله دار.

Stepped up

تشديدشده ، تسريع شده.

Stepper

پله ساز، چيزي كه براي پله بكار مي رود.

Stepping off place

نقطه يامحل عزيمت.

Stepping stone

جاپا، سنگ زير پا.

Stepping switch

گزينه پله اي.

Stepsister

ناخواهري ، خواهراندر.

Stepson

ناپسري ، پسر زن ، پسر شوهر، فرزند خوانده.

Stepwise refinement

پالا يش گام به گام.

stepping

پيه

steps

مراحل

Keyword

Criteria