Stamp |
مهر (mohr)، نشان ، نقش ، باسمه ، چاپ ، تمبر، پست ، جنس ،نوع ، پابزمين كوبيدن ، مهر زدن ، نشان دار كردن ، كليشه زدن ، نقش بستن ، منقوش كردن ، منگنه كردن ، تمبرزدن ، تمبر پست الصاق كردن. |
Stamp duty |
(tax stamp) تمبر عوارض ، تمبر مالياتي. |
Stamp mill |
(mill stamping) ماشين پرس يا منگنه ، اسياب سنگ كوبي |
Stamp tax |
(duty stamp) تمبر عوارض ، تمبر مالياتي. |
Stampede |
رم ، لگد كوب ، ترس ناگهاني يك گله اسب ، رميدن ، فرار كردن ، صداي كوبيدن پا. |
Stamper |
ماشين منگنه ، تمبر الصاق كن ، اسباب كوبيدن ، چكش وامثال ان ، هر نوع ماشين مهرزني وچاپ زني. |
Stamping ground |
(ز.ع.) پاتوق ، ميعادگاه. |
Stamping mill |
(mill stamp) ماشين پرس يا منگنه ، اسياب سنگ كوبي. |