زخم ، ريش ، جراحت ، جاي زخم ، دلريش كننده ، سخت ، دشوار، مبرم ، خشن ، دردناك ، ريشناك.
(طب) گلو درد.
سردرد، شخص كم ظرفيت كه در اثر باخت يا شكست عصباني ميشود، زودرنج.
بشدت ، بسختي ، بسيار.
درد
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains