Farsi Dictionary

Soft

نرم ، لطيف ، ملا يم ، مهربان ، نازك ، عسلي ، نيم بند، سبك ، شيرين ، گوارا، (درموردهوا) لطيف.

Soft

نرم ، ملا يم.

Soft bill

(ج.ش.) پرنده منقار نازك حشره خوار، مرغ مگس خوار.

Soft boiled

(درموردتخم مرغ) نيم بند، حساس ، احساساتي ، دل رحيم.

Soft coal

ذغال سنگ قيردار.

Soft copy

نسخه غير ملموس.

Soft pedal

(در پيانو) ركاب تخفيف صدا، وسيله خفه كردن صدا، باركاب پايي صدا را خفه كردن در سخن امساك كردن ، مبهم كردن.

Soft sell

بانرمي وملا يمت بفروش رساندن.

Soft shell

(shelled soft) داراي پوسته ترد وشكننده ، داراي عقيده معتدل ، حلزون داراي صدف نرم ، نرم پوسته.

Soft shelled

(shell soft) داراي پوسته ترد وشكننده ، داراي عقيده معتدل ، حلزون داراي صدف نرم ، نرم پوسته.

Soft soap

چاپلوسي ، چاپلوسي كردن ، تملق.

Soft spoken

(مج.) معتدل ، داراي صداي نرم وملا يم.

Softball

(ورزش) بيش بال داراي توپ نرم.

Soften

نرم كردن ، ملا يم كردن ، اهسته تركردن ، شيرين كردن ، فرونشاندن ، خوابانيدن ، كاستن ، از، كم كردن ، نرم شدن.

Softener

نرم كننده.

Softhead

ادم احمق ، كم عقل ، ننر.

Softhearted

نازك دل ، نرم دل ، دل رحيم.

Softie

(softy) پسر ضعيف وزن نما، ادم ضعيف وسست عنصر.

Software

نرم افزار.

Software engineering

مهندس نرم افزار.

Software oriented

نرم افزارگرا.

Software switch

گزينه نرم افزاري.

Softy

(softie) پسر ضعيف وزن نما، ادم ضعيف وسست عنصر.

soft spot

نقطه نرم

softer

نرم تر

softly

با نرمي - آرام

software developers

توسعه دهندگان نرم افزار

Keyword

Criteria