Farsi Dictionary

Slaver

كشتي حامل بردگان ، برده فروش ، تاجر برده ، اب دهان ، اب دهان روان ساختن ، چاپلوسي كردن ، گليز ماليدن ، بزاق از دهان ترشح كردن ، اب افتادن دهان (از شوق).

Slavery

بندگي ، بردگي.

Keyword

Criteria