Farsi Dictionary

Slack

قطع ، انقطاع ، دامن اويخته وشل لباس يا هر چيز اويخته وشل ، (درجمع) شلوار كار كرباسي ، سكون ، كسادي ،شلي ، سست ، كساد، پشت گوش فراخ ، فراموشكار، كند، بطي ،سست كردن ، شل كردن ، فرونشاندن ، كساد كردن ، گشاد، شل ، ضعيف.

Slack suit

لباس راحتي ، لباس مخصوص گردش يا استراحت.

Slack water

موقع سكون وارامش اب دريا، اب ساكن.

Slacken

سست كردن ، شل كردن يا شدن ، اهسته كردن ، كند كردن ، كم شدن ، نحيف كردن.

Slacker

كسي كه از انجام وظيفه شانه تهي كند، ادم سست وبي حال ، سست كننده ، دريچه ، فراري از خدمت نظام.

slacks

قطع ، انقطاع ، دامن اويخته وشل لباس يا هر چيز اويخته وشل ، (درجمع) شلوار كار كرباسي ، سكون ، كسادي ،شلي ، سست ، كساد، پشت گوش فراخ ، فراموشكار، كند، بطي

Keyword

Criteria