Slack |
قطع ، انقطاع ، دامن اويخته وشل لباس يا هر چيز اويخته وشل ، (درجمع) شلوار كار كرباسي ، سكون ، كسادي ،شلي ، سست ، كساد، پشت گوش فراخ ، فراموشكار، كند، بطي ،سست كردن ، شل كردن ، فرونشاندن ، كساد كردن ، گشاد، شل ، ضعيف. |
Slack suit |
لباس راحتي ، لباس مخصوص گردش يا استراحت. |
Slack water |
موقع سكون وارامش اب دريا، اب ساكن. |
Slacken |
سست كردن ، شل كردن يا شدن ، اهسته كردن ، كند كردن ، كم شدن ، نحيف كردن. |
Slacker |
كسي كه از انجام وظيفه شانه تهي كند، ادم سست وبي حال ، سست كننده ، دريچه ، فراري از خدمت نظام. |
slacks |
قطع ، انقطاع ، دامن اويخته وشل لباس يا هر چيز اويخته وشل ، (درجمع) شلوار كار كرباسي ، سكون ، كسادي ،شلي ، سست ، كساد، پشت گوش فراخ ، فراموشكار، كند، بطي |