Farsi Dictionary

Skid

تير حاءل ، تير پايه ، لغزيدن ، غلتگاه ، سرخوردن ، ترمز ماشين ، تخته پل ، راه شكست ، مسير سقوط، ترمز كردن ، سريدن ، سرانيدن.

Skid fin

باله موازنه در هواپيماي دوباله.

Skid road

جاده ليز ولغزنده.

Skid row

محله مشروب فروشهاي ارزان ، ناحيه پست.

Skidder

سرخورنده ، ترمز كننده ، سردهنده.

Skiddoo

(skidoo) عازم شدن ، رفتن ، برو، گمشو.

Skidoo

(skiddoo) عازم شدن ، رفتن ، برو، گمشو.

Keyword

Criteria