اندازه ، قد، مقدار، قالب ، سايز، ساختن يارده بندي كردن برحسب اندازه ، چسب زني ، اهارزدن ، بر اورد كردن.
اندازه.
(sizable) قابل ملا حظه ، بزرگ.
(sizar)(در دانشگاه كمبريج ودوبلين انگلستان) دانشجويي كه كمك هزينه تحصيلي دريافت ميدارد.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains