Farsi Dictionary

Size

اندازه ، قد، مقدار، قالب ، سايز، ساختن يارده بندي كردن برحسب اندازه ، چسب زني ، اهارزدن ، بر اورد كردن.

Size

اندازه.

Sizeable

(sizable) قابل ملا حظه ، بزرگ.

Sizer

(sizar)(در دانشگاه كمبريج ودوبلين انگلستان) دانشجويي كه كمك هزينه تحصيلي دريافت ميدارد.

Keyword

Criteria