دركردن (گلوله وغيره)، رها كردن (از كمان وغيره)، پرتاب كردن ، زدن ، گلوله زدن ، رها شدن ، امپول زدن ، فيلمبرداري كردن ، عكسبرداري كردن ، درد كردن ، سوزش داشتن ، جوانه زدن ، انشعاب ، رويش انشعابي ، رويش شاخه ، درد، حركت تند وچابك ، رگه معدن.
تيرانداز، تفنگ دركن.
ميدان تيراندازي تمريني.
اسلحه گرم.
شهاب ثاقب ، ستاره ثاقب ، تير شهاب.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains