Sh |
ساكت ، هيس. |
Shabby |
پست ، دون ، نخ نما، كهنه ، ژنده. |
Shack |
كلبه ، خانه ، خانه كوچك وسردستي ساخته شده ، كاشانه ، زيستن. |
Shackle |
پابند، دستبند، قيد، مانع ، پابند زدن. |
Shacklebone |
استخوان مچ دست ، استخوان قاپ. |
Shackler |
بخو زننده. |
Shad |
(ج.ش.) شاه ماهي خوراكي اروپا وشمال امريكا. |
Shadberry |
(گ.ش.) ميوه ازگيل. |
Shadblow |
(shadbush) (گ.ش.) درخت ازگيل. |
Shadbush |
(shadblow) (گ.ش.) درخت ازگيل. |
Shaddock |
(گ.ش.) سداب ها، دارابي. |
Shade |
سايه ، حباب چراغ يا فانوس ، اباژور، سايه بان ، جاي سايه دار، اختلا ف جزءي ، سايه رنگ ، سايه دار كردن ، سايه افكندن ، تيره كردن ، كم كردن ، زير وبم كردن. |
Shadeless |
بدون سايه. |
Shader |
سايه رنگ زن. |
Shading |
سايه (در نقشه كشي)، اختلا ف جزءي (در رنگ ومعني وغيره)، توصيف ، اصلا ح. |
Shadow |
سايه ، ظل ، سايه افكندن بر، رد پاي كسي را گرفتن ، پنهان كردن. |
Shadow play |
نمايش سايه ها، نمايش ارواح. |
Shadowless |
بي سايه. |
Shadowlike |
سايه مانند. |
Shadowy |
سايه دار، سايه افكن ، سايه مانند، زود گذر. |
Shady |
سايه دار، سايه افكن ، مشكوك ، مرموز. |
Shaft |
ميله ، استوانه ، بدنه ، چوبه ، قلم ، سابقه ، دسته ، چوب ، تير، پرتو، چاه ، دودكش ، بادكش ، نيزه ، خدنگ ، گلوله ، ستون ، تيرانداختن ، پرتو افكندن. |
Shaft |
ميله ، محور. |
Shafting |
ساقه ها، ميله ها، مواد سازنده ساقه يا ميله ، يك دست ، ميله بهم متصل. |
Shag |
موي زبر، موي كرك شده ، موي درهم وبرهم ، توتون زبر، پارچه مويي زبر، اويزان بودن ، درهم وبرهم ساختن ، پر موساختن ، خشن ساختن ، تكان دادن ، لرزاندن. |
Shaggy |
زبر، درهم ، كرك شده ، مو دراز، پر مو، پشمالو. |
Shagreen |
ساغري ، كميت ، چرم دان دان ، نوعي پارچه ابريشمي دان دان ، شبيه چرم دان دان. |
Shah |
(فارسي) شاه ، پادشاه. |
Shakable |
(shakeable) تكان دادني ، تكان خوردني. |
Shake |
ارتعاش ، تكان ، لرزش ، تزلزل ، لرز، تكان دادن ، جنباندن ، اشفتن ، لرزيدن. |
Shake down |
اوار، فروريختگي ، تجزيه ، جيب كسي را كاملا خالي كردن ، بيتوته كردن ، ازمودن. |
Shake out |
باتكان بيرون بردن ، لرزاندن ، ركود. |
Shake up |
تكان سخت دادن ، احساسات را تحريك كردن ، سرهم بندي ، دگرگوني. |
Shakeable |
(shakable) تكان دادني ، تكان خوردني. |
Shaker |
لرزاننده ، تكان دهنده ، ماشين تكان دهنده ، ادم مزور ولا ف زدن ، ادم ولگرد واواره. |
Shakespearean |
(shakespearian، shaksperian) وابسته به شكسپير. |
Shakespearian |
(shakespearean، shaksperian) وابسته به شكسپير. |
Shako |
كلا ه بلند نظامي. |
Shaksperian |
(shakespearean، shakespearian) وابسته به شكسپير. |
Shaky |
لرزنده ، لزان ، متزلزل ، سست ، ضعيف. |
Shale |
سنگ رست ، پوست ، پوشش ، صدف ، سنگ نفت زا، صدف كندن ، شوره سر، پولك. |
Shall |
بايد، بايست ، بايستي ، فعل معين. |
Shalloon |
سرژ استري ، پارچه پشمي استري. |
Shallop |
كرجي پارويي ، كشتي كوچك دو دگله. |
Shallot |
(گ.ش.) موسير، پياز كوچك ، لوله نازك. |
Shallow |
كم ژرفا، كم عمق ، كم اب ، سطحي ، كم عمق كردن. |
Shalt |
(د.) دوم شخص مفرد حاضر فعل.llahs |
Sham |
قلا بي ، ساختگي ، دروغي ، رياكاري ، وانمود كردن ، بخود بستن ، تظاهر كردن. |
Shaman |
كشيش ياكاهن يا جادوگرمردم قديم شمال اسيا واروپا. |
Shamanism |
پيروي از عقايد جادوگران وكاهنان دوران اوليه تمدن بشر، جادوگري. |
Shamble |
(بصورت جمع) كشتارگاه ، (مج.) قتلگاه ، تلوتلو خودن ، سلا خي كردن ، كشتار كردن. |
Shambles |
كشتارگاه ، (مج.) قتلگاه ، صحنه كشتار. |
Shambling |
حركت كننده با قدم هاي كج ونامنظم. |
Shame |
شرم ، خجلت ، شرمساري ، ازرم ، ننگ ، عار، شرمنده كردن ، خجالت دادن ، ننگين كردن. |
Shamefaced |
(shamefast) كم رو، خجالت كش ، خجالتي ، ترسو، خجول. |
Shamefast |
(shamefaced) كم رو، خجالت كش ، خجالتي ، ترسو، خجول. |
Shameful |
شرم اور، ننگين. |
Shameless |
بي حيا، بي شرم ، بي شرمانه ، ننگ اور. |
Shammer |
شياد، متقلب ، حيله گر. |
Shampoo |
سرشوي ، سرشويه ، باشامپو يا سرشوي شستشو دادن. |
Shamrock |
رنگ سبز شبدري ، (گ.ش.) شبدر ايرلندي. |
Shan |
(د.ك - اسكاتلند) خجل ، كمرو، محجوب ، خجالتي. |
Shan't |
مخفف كلمات. Shall not |
Shandradan |
(shandrydan) درشكه تك اسبه قديمي. |
Shandrydan |
(shandradan) درشكه تك اسبه قديمي. |
Shandy |
(shandygaff) پرصدا، بلند، رويايي ، تصوري ، خوشحال. |
Shandygaff |
(shandy) پرصدا، بلند، رويايي ، تصوري ، خوشحال. |
Shanghai |
ادم دزدي ، ربودن ملوان (بقصد اخاذي وغيره). |
Shanghaier |
اهل شهر شانگهاي ، ادم دزد. |
Shangri |
بهشت خيالي ، شهر زيبا، سرزمين دلخواه. |
Shank |
ساق پا، ساق جوراب ، (تش.) درشت ني ، قصبه كبري ، ساقه ، ميله (بدنه ستون وغيره). |
Shankpiece |
(در كفش) چرم زير قسمت منحني پا. |
Shantung |
پارچه ابريشمي خشن چيني. |
Shanty |
كلبه ، در كلبه زندگي كردن. |
Shapable |
(shapeable) شكل پذير، قابل شكل گيري ، مناسب ، موزون. |
Shape |
شكل ، صورت ، قواره ، ريخت ، اندام ، تجسم ، شكل دادن به ، سرشتن. |
Shape |
ريخت ، شكل دادن. |
Shapeable |
(shapable) شكل پذير، قابل شكل گيري ، مناسب ، موزون. |
Shaped |
بشكل درامده. |
Shapeless |
بي ريخت ، بي شكل ، فاقد شكل معين ، بدشكل. |
Shapely |
خوش ريخت ، خوش تركيب ، شكيل ، خوش بر و رو. |
Shaper |
بشكل در اورنده. |
Shaping |
شكل دهي. |
Shard |
خرده ريز، پاره سفال ، صدف ، سفال ، كوزه شكسته ، شكستن وبصورت قطعات ريز دراوردن. |
Share |
سهم ، حصه ، بخش ، بهره ، قسمت ، بخش كردن ، سهم بردن ، قيچي كردن. |
Share |
سهم ، تسهيم كردن ، سهم بردن. |
Share cropper |
زارع ، مستاجر، زارع سهم گير. |
Shareholder |
سهم دار، صاحب سهم. |
Sharer |
سهيم ، سهم دار، شريك. |
Sharing |
اشتراك ، تسهيم. |
Shark |
(ج.ش.)سگ دريايي ، كوسه ماهي ، متقلب ، گوش بري ، گوش بري كردن. |
Sharp |
تيز، نوك دار، تند، زننده ، زيرك ، تيز كردن. |
Sharp |
تيز، هشيار، ديز. |
Sharp eyed |
تيز بين ، تيز چشم. |
Sharp fanged |
تيز دندان. |
Sharp nosed |
داراي بيني تيز، حساس (نسبت به بو). |
Sharp practice |
حقه بازي ، كلا هبرداري ، گول زني. |
Sharp set |
داراي لبه تيز، (مج.) گرسنه ، بسيار مشتاق ، حريص ، با اشتها. |
Sharp sighted |
تيز بين ، تيز نظر، هوشيار، داراي فكر صاءب. |
Sharp tongued |
بدزبان ، فحاش ، بكار برنده سخنان زننده. |
shaded |
سايه دار |
shaking |
تکان دادن |
Sharecropper |
زارع |
shearing |
قيچي و برش |
shedding |
ريختن |
shelling |
گلوله باران |
Shelves |
قفسه ها |
shocked |
شوکه شده |
shocking |
تکان دهنده |
shockwave |
شوک |
shoes |
کفش |
shone |
ميدرخشيد |
Shopping |
خريد |
shoreline |
خط ساحلي |
shortfall |
کمبود |
shorts |
شورت |
shortsighted |
کوته نظر |
shredded |
خرد |
shrugged |
شانه اي بالا انداخت |
shrunk |
منقبض |
shtick |
علاقه مندي - مهارت |
shunned |
دوري - دور کردن |
shutters |
کرکره |