Farsi Dictionary

Sh

ساكت ، هيس.

Shabby

پست ، دون ، نخ نما، كهنه ، ژنده.

Shack

كلبه ، خانه ، خانه كوچك وسردستي ساخته شده ، كاشانه ، زيستن.

Shackle

پابند، دستبند، قيد، مانع ، پابند زدن.

Shacklebone

استخوان مچ دست ، استخوان قاپ.

Shackler

بخو زننده.

Shad

(ج.ش.) شاه ماهي خوراكي اروپا وشمال امريكا.

Shadberry

(گ.ش.) ميوه ازگيل.

Shadblow

(shadbush) (گ.ش.) درخت ازگيل.

Shadbush

(shadblow) (گ.ش.) درخت ازگيل.

Shaddock

(گ.ش.) سداب ها، دارابي.

Shade

سايه ، حباب چراغ يا فانوس ، اباژور، سايه بان ، جاي سايه دار، اختلا ف جزءي ، سايه رنگ ، سايه دار كردن ، سايه افكندن ، تيره كردن ، كم كردن ، زير وبم كردن.

Shadeless

بدون سايه.

Shader

سايه رنگ زن.

Shading

سايه (در نقشه كشي)، اختلا ف جزءي (در رنگ ومعني وغيره)، توصيف ، اصلا ح.

Shadow

سايه ، ظل ، سايه افكندن بر، رد پاي كسي را گرفتن ، پنهان كردن.

Shadow play

نمايش سايه ها، نمايش ارواح.

Shadowless

بي سايه.

Shadowlike

سايه مانند.

Shadowy

سايه دار، سايه افكن ، سايه مانند، زود گذر.

Shady

سايه دار، سايه افكن ، مشكوك ، مرموز.

Shaft

ميله ، استوانه ، بدنه ، چوبه ، قلم ، سابقه ، دسته ، چوب ، تير، پرتو، چاه ، دودكش ، بادكش ، نيزه ، خدنگ ، گلوله ، ستون ، تيرانداختن ، پرتو افكندن.

Shaft

ميله ، محور.

Shafting

ساقه ها، ميله ها، مواد سازنده ساقه يا ميله ، يك دست ، ميله بهم متصل.

Shag

موي زبر، موي كرك شده ، موي درهم وبرهم ، توتون زبر، پارچه مويي زبر، اويزان بودن ، درهم وبرهم ساختن ، پر موساختن ، خشن ساختن ، تكان دادن ، لرزاندن.

Shaggy

زبر، درهم ، كرك شده ، مو دراز، پر مو، پشمالو.

Shagreen

ساغري ، كميت ، چرم دان دان ، نوعي پارچه ابريشمي دان دان ، شبيه چرم دان دان.

Shah

(فارسي) شاه ، پادشاه.

Shakable

(shakeable) تكان دادني ، تكان خوردني.

Shake

ارتعاش ، تكان ، لرزش ، تزلزل ، لرز، تكان دادن ، جنباندن ، اشفتن ، لرزيدن.

Shake down

اوار، فروريختگي ، تجزيه ، جيب كسي را كاملا خالي كردن ، بيتوته كردن ، ازمودن.

Shake out

باتكان بيرون بردن ، لرزاندن ، ركود.

Shake up

تكان سخت دادن ، احساسات را تحريك كردن ، سرهم بندي ، دگرگوني.

Shakeable

(shakable) تكان دادني ، تكان خوردني.

Shaker

لرزاننده ، تكان دهنده ، ماشين تكان دهنده ، ادم مزور ولا ف زدن ، ادم ولگرد واواره.

Shakespearean

(shakespearian، shaksperian) وابسته به شكسپير.

Shakespearian

(shakespearean، shaksperian) وابسته به شكسپير.

Shako

كلا ه بلند نظامي.

Shaksperian

(shakespearean، shakespearian) وابسته به شكسپير.

Shaky

لرزنده ، لزان ، متزلزل ، سست ، ضعيف.

Shale

سنگ رست ، پوست ، پوشش ، صدف ، سنگ نفت زا، صدف كندن ، شوره سر، پولك.

Shall

بايد، بايست ، بايستي ، فعل معين.

Shalloon

سرژ استري ، پارچه پشمي استري.

Shallop

كرجي پارويي ، كشتي كوچك دو دگله.

Shallot

(گ.ش.) موسير، پياز كوچك ، لوله نازك.

Shallow

كم ژرفا، كم عمق ، كم اب ، سطحي ، كم عمق كردن.

Shalt

(د.) دوم شخص مفرد حاضر فعل.llahs

Sham

قلا بي ، ساختگي ، دروغي ، رياكاري ، وانمود كردن ، بخود بستن ، تظاهر كردن.

Shaman

كشيش ياكاهن يا جادوگرمردم قديم شمال اسيا واروپا.

Shamanism

پيروي از عقايد جادوگران وكاهنان دوران اوليه تمدن بشر، جادوگري.

Shamble

(بصورت جمع) كشتارگاه ، (مج.) قتلگاه ، تلوتلو خودن ، سلا خي كردن ، كشتار كردن.

Shambles

كشتارگاه ، (مج.) قتلگاه ، صحنه كشتار.

Shambling

حركت كننده با قدم هاي كج ونامنظم.

Shame

شرم ، خجلت ، شرمساري ، ازرم ، ننگ ، عار، شرمنده كردن ، خجالت دادن ، ننگين كردن.

Shamefaced

(shamefast) كم رو، خجالت كش ، خجالتي ، ترسو، خجول.

Shamefast

(shamefaced) كم رو، خجالت كش ، خجالتي ، ترسو، خجول.

Shameful

شرم اور، ننگين.

Shameless

بي حيا، بي شرم ، بي شرمانه ، ننگ اور.

Shammer

شياد، متقلب ، حيله گر.

Shampoo

سرشوي ، سرشويه ، باشامپو يا سرشوي شستشو دادن.

Shamrock

رنگ سبز شبدري ، (گ.ش.) شبدر ايرلندي.

Shan

(د.ك - اسكاتلند) خجل ، كمرو، محجوب ، خجالتي.

Shan't

مخفف كلمات. Shall not

Shandradan

(shandrydan) درشكه تك اسبه قديمي.

Shandrydan

(shandradan) درشكه تك اسبه قديمي.

Shandy

(shandygaff) پرصدا، بلند، رويايي ، تصوري ، خوشحال.

Shandygaff

(shandy) پرصدا، بلند، رويايي ، تصوري ، خوشحال.

Shanghai

ادم دزدي ، ربودن ملوان (بقصد اخاذي وغيره).

Shanghaier

اهل شهر شانگهاي ، ادم دزد.

Shangri

بهشت خيالي ، شهر زيبا، سرزمين دلخواه.

Shank

ساق پا، ساق جوراب ، (تش.) درشت ني ، قصبه كبري ، ساقه ، ميله (بدنه ستون وغيره).

Shankpiece

(در كفش) چرم زير قسمت منحني پا.

Shantung

پارچه ابريشمي خشن چيني.

Shanty

كلبه ، در كلبه زندگي كردن.

Shapable

(shapeable) شكل پذير، قابل شكل گيري ، مناسب ، موزون.

Shape

شكل ، صورت ، قواره ، ريخت ، اندام ، تجسم ، شكل دادن به ، سرشتن.

Shape

ريخت ، شكل دادن.

Shapeable

(shapable) شكل پذير، قابل شكل گيري ، مناسب ، موزون.

Shaped

بشكل درامده.

Shapeless

بي ريخت ، بي شكل ، فاقد شكل معين ، بدشكل.

Shapely

خوش ريخت ، خوش تركيب ، شكيل ، خوش بر و رو.

Shaper

بشكل در اورنده.

Shaping

شكل دهي.

Shard

خرده ريز، پاره سفال ، صدف ، سفال ، كوزه شكسته ، شكستن وبصورت قطعات ريز دراوردن.

Share

سهم ، حصه ، بخش ، بهره ، قسمت ، بخش كردن ، سهم بردن ، قيچي كردن.

Share

سهم ، تسهيم كردن ، سهم بردن.

Share cropper

زارع ، مستاجر، زارع سهم گير.

Shareholder

سهم دار، صاحب سهم.

Sharer

سهيم ، سهم دار، شريك.

Sharing

اشتراك ، تسهيم.

Shark

(ج.ش.)سگ دريايي ، كوسه ماهي ، متقلب ، گوش بري ، گوش بري كردن.

Sharp

تيز، نوك دار، تند، زننده ، زيرك ، تيز كردن.

Sharp

تيز، هشيار، ديز.

Sharp eyed

تيز بين ، تيز چشم.

Sharp fanged

تيز دندان.

Sharp nosed

داراي بيني تيز، حساس (نسبت به بو).

Sharp practice

حقه بازي ، كلا هبرداري ، گول زني.

Sharp set

داراي لبه تيز، (مج.) گرسنه ، بسيار مشتاق ، حريص ، با اشتها.

Sharp sighted

تيز بين ، تيز نظر، هوشيار، داراي فكر صاءب.

Sharp tongued

بدزبان ، فحاش ، بكار برنده سخنان زننده.

shaded

سايه دار

shaking

تکان دادن

Sharecropper

زارع

shearing

قيچي و برش

shedding

ريختن

shelling

گلوله باران

Shelves

قفسه ها

shocked

شوکه شده

shocking

تکان دهنده

shockwave

شوک

shoes

کفش

shone

ميدرخشيد

Shopping

خريد

shoreline

خط ساحلي

shortfall

کمبود

shorts

شورت

shortsighted

کوته نظر

shredded

خرد

shrugged

شانه اي بالا انداخت

shrunk

منقبض

shtick

علاقه مندي - مهارت

shunned

دوري - دور کردن

shutters

کرکره

Keyword

Criteria