Farsi Dictionary

Script

سند، متن سند، دستخط، متن نمايشنامه ، حروف الفبا، بصورت متن نمايشنامه دراوردن.

Scriptorium

دفترخانه ، اطاق كتابت ، دستخطي.

Scriptural

مطابق متن كتاب مقدس.

Scripture

كتاب مقدس ، تورات وانجيل ، كتاب اسماني.

Scriptwriter

نمايشنامه نويس.

Scriptures

کتاب مقدس

Keyword

Criteria