ترساندن ، چشم زهره گرفتن ، هراسانده ، گريزاندن ، ترسيدن ، هراس كردن ، بيم ، خوف ، رميدگي ، رم ، هيبت ، محل هراسناك.
مترسك ، لولو، ادمك سرخرمن ، موجب ترس.
(alarmist=) ادمي كه ايجاد وحشت بيموردكند، ترساننده
ترساننده.
افتابي كردن ، ظاهر ساختن ، براي مصرف تامين كردن ، بسرعت ساختن.
(scary)ترسناك ، ترسان.
ترسيده
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains