Farsi Dictionary

Sain

(د.گ.- م.م.) تقديس كردن ، علا مت صليب روي بدن يا سينه كشيدن ، بركت دادن.

Sainfoin

(sanfoin) (گ.ش.) اسپرس.

Saint

مقدس ، 'اولياء '، ادم پرهيز كار، عنوان روحانيون مثل 'حضرت 'كه در اول اسم انها ميايد ومخفف ان st است ، جزو مقدسين واولياء محسوب داشتن ، مقدس شمردن.

Saint bernard

سگ راهنماي كوهستان ، نوعي سگ بزرگ.

Saintdom

قدوسيت ، حضرت.

Sainted

تقديس شده.

Sainthood

تقدس ، حضرت ، قدوسيت.

Saintship

قدوسيت ، حضرت.

Keyword

Criteria